جایی برای تنهایی

جایی برای تنهایی

داستان عاشقانه. پند اموز . حکیمانه . خنده دار- عاطفی- شعر- قصار-حرف -
جایی برای تنهایی

جایی برای تنهایی

داستان عاشقانه. پند اموز . حکیمانه . خنده دار- عاطفی- شعر- قصار-حرف -

نصیحت پدر بزرگ

کلاه فروشی روزی از جنگلی می گذشت. تصمیم گرفت زیر درخت مدتی استراحت کند. لذا کلاه ها را کنار گذاشت و خوابید. وقتی بیدار شد متوجه شد که کلاه ها نیست. بالای سرش را نگاه کرد. تعدادی میمون را دید که کلاه ها را برداشته اند.

 فکر کرد که چگونه کلاه ها را پس بگیرد. در حال فکر کردن سرش را خاراند و دید که میمون ها همین کار را کردند. او کلاه را ازسرش برداشت و دید که میمون ها هم از او تقلید کردند. به فکرش رسید… که کلاه خود را روی زمین پرت کند. لذا این کار را کرد. میمون ها هم کلاه ها را به طرف زمین پرت کردند. او همه کلاه ها را جمع کرد و روانه شهر شد.

سالهای بعد نوه او هم کلاه فروش شد. پدربزرگ این داستان را برای نوه اش تعریف کرد و تاکید کرد که اگر چنین وضعی برایش پیش آمد چگونه برخورد کند. یک روز که او از همان جنگل گذشت در زیر درختی استراحت کرد و همان قضیه برایش اتفاق افتاد. او شروع به خاراندن سرش کرد. میمون ها هم همان کار را کردند. او کلاهش را برداشت، میمون ها هم این کار را کردند. نهایتا کلاهش را بر روی زمین
انداخت. ولی میمون ها این کار را نکردند. یکی از میمون ها از درخت پایین آمد و کلاه را از روی زمین برداشت و در گوشی محکمی به او زد و گفت: فکر می کنی فقط تو پدربزرگ داری؟!




منبع: http://magam-khaton.blogsky.com

خاطره 2

کی هست تو قلبم که هر شب واسه اون می نویسم
اون خوابه
نمیخوام
بدونه
واسه اونه که قلب من اینهمه بیتابه
یه کاغذ
یه خودکار
دوباره شده همدم این دل دیونه
یه نامه
که خیسه
پر از اشک و باز کسی اون و نمیخونه
یه روز همین جا توی اتاقم
یدفعه گفت داره میره
چیزی نگفتم اخه نخواستم دلشو غصه بگیره
گریه میکردم درو که می بست
میدونستم که میمیرم
اون عزیزم بود نمی تونستم جلوی راشو بگیرم
می ترسم
یه روزی
برسه که اونو نبینم بمیرم تنها
خدایا
کمک کن نمیخوام بدونه دارم جون میکنم اینجا
سکوت
اتاقو
داره میشکنه تیک تاک ساعت رو دیوار
دوباره نمیخواد بشه باور من که دیگه نمی یاد انگار

یه روز همین جا توی اتاقم
یدفعه گفت داره میره
چیزی نگفتم اخه نخواستم دلشو غصه بگیره
گریه میکردم درو که می بست
میدونستم که میمیرم
اون عزیزم بود نمی تونستم جلوی راشو بگیرم
یکی هست تو قلبم که هر شب واسه اون می نویسم
اون خوابه
نمیخوام
بدونه
واسه اونه که قلب من اینهمه بیتابه
یه کاغذ
یه خودکار
دوباره شده همدم این دل دیونه
یه نامه
که خیسه
پر از اشک و باز کسی اون و نمیخونه

این نیز بگذرد

گاهی اوقات که مثل الان خیلی دلم میگیره میگم مهیار بیخیال


این نیز بگذرد...

اینه/هنیا


تو اینه عکس یه مرد نصفه نیمه است
نصفش همینجاست و یه نیمش توی ابره
پنج شنبه ها اب و گلاب و شاخه ای گل
یک نیمه از تصویر اون حالا تو قبره

 

سکته

سکته میزد توی سکس هایش سکسکه را میگویم.

من یا خودت.

دنبال چیزی میگردی

اره

چی

خودم

دنبال خودم میگردم همینجا گذاشته بودمش رو طاقچه بغل قران الان هرچی میگردم نیست

مطمئنی

اره همینجا بودم

یکم فک کن

اره

اما نه زیاد

تو میدونی کجام

اره

اونجاست

جلو ائینه


نه اون من نیستم 


من همیشه ریشامو میزدم اما اون ریش داره اون حتی الان میگه ...

ولش کن حوصله بحث با تو یکی رو ندارم

من

یا خودت.

بابا

ساعت زنگ میزنه انگار

دیگه از خواب باید پاشم

تو خواب باید ببینم که

یه روزی با تو بابا شم

تخمه

هر وقت تخمه می خورم  مثل الان پوست تخمه ها لای دندونام گیر


میکنه دندونای سفیدم سیاه میشه ولی عیب نداره چون یه مغز شیرین

همیشه هست


اما در مورد تو  کاش همون اول تلخ میشدی تا دیگه دلم و


سیاه نکنم

شوخی

گفتی دوستت ندارم گفتم شوخی نکن

گفتی عاشقت نیستم

گقتم شوخی نکن

گفتی بود و نبودت فرقی نمیکند

گفتم بازم شوخی 


من حواسم به شوخی های پی در پی تو نبود

اما باور کردم روزی که  شوخی شوخی جدی شد

خاطره 1

از این به بعد توی این تگ فقط در مورد مرتضی میگم و مینویسم متن اهنگهایی که خونده عکساش خاطراتش تا همیشه یادش زنده باشه برام  خیلی ها الان تو جو ان میگن ناراحتیم اما یک سال دیگه یادشون میره مرتضی کی بود اما من میخوام تا حدی دوستیمو بهش ثابت کنم هر 5 شنبه با یک خاطره از مرتضی عزیز تو این دسته قرار میگیره و اخرشم یه فاتحه واسه روحش .

این هفته استثناء
این پست یکشنبه زده میشه

خاطره اول : متن اهنگ عصر پائیزی


بهت پیله کردم نمیمونی پیشم
نه میمیرم اینجا نه پروانه میشم
از عشق زیادی تو رو خسته کردم
تو دورم زدی خواستی دورت نگردم

بازم شوری اشک و لبهای سردم
من این بازی رو صد دفعه دوره کردم
نه راهی نداره گمونم قراره
یکی دیگه دستام و تنها بزاره

دیگه توی دنیا به چی اعتباره
کسی که براش مردی دوست نداره
من و بغض و بارون، سکوت خیابون
دوباره شکستم، چه ساده، چه آسون

به پاتم بسوزم تو شمع هم نمیشی
تو حوّای دنیای آدم نمیشی
غرورت گلومو به.حق حق کشیده
آدم که قسم خوردشو دق نمیده

من و تو یه عمر دو تا خط صافیم
شده عادت ما که رویا ببافیم
بشینم و عشقو به بازی بگیریم
باسه زندگی.کردنامون بمیریم

چه سخته تو تنهایی شرمنده میشیم
ماها قهرمانیم و بازنده میشیم
مثل عصر پائیزیِ'ه رنگ و رومون
باسه خیلی ها خاطره'س آرزومون