جایی برای تنهایی

جایی برای تنهایی

داستان عاشقانه. پند اموز . حکیمانه . خنده دار- عاطفی- شعر- قصار-حرف -
جایی برای تنهایی

جایی برای تنهایی

داستان عاشقانه. پند اموز . حکیمانه . خنده دار- عاطفی- شعر- قصار-حرف -

عشق خاکستری

راستش را بگو هنوز هم دلت برایم تنگ میشود نمیخواستم بیایم تا پر پر شدن ارزوهایم را ببینم باورم نمیشد ان همه لحظه ان همه خاطره پی چشم بر هم زدنی رفت

خیلی زیبا شده بودی دست در دست داماد از پله ها پائین می امدی و من در تاریک ترین نقطه حیاط

امدنت را نظاره گر بودم

خوش بحالت

ان زمان که تمام دارو ندارم تو بودیو تو کنارم بودی و دلت با دیگری بود

سرزنشت نمیکنم هر بار میتوانستم از چشمهایت بخوانم که مال من نیستی  ولی میترسیدم که مال نباشی

ترس از دست دادنم تو یک لحظه ارامم نمیگذاشت  وان شد که نباید میشد تو رفتی

شب تولد ۱۹ سالگیت یادت هست شاید یادت نباشد ولی من هیچگاه فراموشش نخواهم کرد 


بدون چتر بودم و باران خیس خیس شده بودم  باز هم امدم تا بگویم تولدت مبارک  وتو ان بالا پشت پنجره اتاقت نشسته بودی برایم دست تکان میدادی راستش را بگو ان خنده ها هم الکی بود

تا دل مرا خوش کنی


کاش بازم با من میماندی بعد میرفتی

دوست داشتم در اخرین لحظه های عمرم حضور گرمت را حس میکردم


نمیتوان از ادمها انتظار تغییر نداشت ما بر زمینی زندگی میکنیم که مدام در حال تغییر است 


کاش تو استثناء بودی 


ان روز که دکتر مرا از ادامه زندگی ام باز داشت و فقط گفت منتظر معجزه باش   دوست داشتم با تو


بگویم تا با دلداریهایت معجزه ام شوی ولی ترسیدم  از نبودن من ازرده خاطر شوی


کاش میگفتم  شاید برای خوشحالی من هم که شده با من می ماندی 


خیالی نیست تو را بخشیدم  برایت از ته قلب ارزوی خوشبختی میکنم


ای ستاره شبهای بی ستاره من .



نظرات 4 + ارسال نظر
angel beuti سه‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 10:06 ب.ظ http://www.shabederaz.blogsky.com

vaqan asheqi hanuzm bvarm nemishe!

عشق

یادمه تو کلاسی مهمان بودم استاد گفت زندگی چیست خواستم بایستم بگویم زندگی بال و پری دارد به اندازه عشق وسعتی دارد به اندازه مرگ زندگی چیزی نیست که در طاقچه عادت از یاد من و تو برود سکوت کردم چون بغض اجازه نمیداد من زندگی ام را روی طاقچه خونه مادر بزرگ جا گذاشته ام

HaMed جمعه 13 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:43 ب.ظ http://Fakoor.Net

سلام دوست عزیز
ببخشید که دیر جواب دادم. و ممنون به خاطر تعریف هات.
من هم شما رو با نام : داستان کوتاه (شبِ دراز)ـ لینک کردم
و همونطور که خواسته بودید از این به بعد حتما از داستان هاتون استفاده می کنم. البته حتما با ذکر منبع.
در مورد صحت جملات قصار پرسیده بودید که باید بگم حدود ۹۰ درصدش رو بله مطمعن هستم اما بخشی از اون ها هم از اینترنت کپی شده که روی اینترنت هم نمیشه خیلی حساب کرد.
اما در قسمت جملات نیچه تقربا تمامشون رو مطمعن هستم که مربوط به خود نیچه هست چون خیلی هاش رو خودم نوشتم و مستقیم از روی کتاب های نیچه این کار رو کردم.
البته در مورد اون قسمتی هم که منبعش اینترنت هست فکر نمی کنم دلیلی داشته باشه که کسی بخواد اسم یه نویسنده رو عوض کنه.
راستی نوشته ی جالبی بود
و همینطور سایت جالبی داری
از آشناییت خوشحال شدم
شاد باشی و آزاد

hamraze_eshgh پنج‌شنبه 5 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:11 ق.ظ http://bia2faseleha.blogsky.com

vaghean ghashng bood ... un dokhtre dar haghesh badi kard age vaghean dostesh nadsht zoodtar az in harfa bayd rahysh mikrd ke ta be eshgho ashghi nemiresid...age vagheanm dostesh dasht mimund barash ye mojeze misakht azash movazebt mikrd

نظرات شما عزیزان باعث دلگرمی ماست

دارم یواش یواش به خودم امیدوار میشم این داستان واسه خودم بید

شیدا چهارشنبه 4 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:49 ب.ظ http://margedel.blogsky.com/

سلام. نوشته ها و کلا وبت خیلی قشنگه. کم کم دارم از بینندگان ثابت وبت میشم. برات ارزوی موفقیت میکنم

ممنون نظر لطفتون است

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد