جایی برای تنهایی

جایی برای تنهایی

داستان عاشقانه. پند اموز . حکیمانه . خنده دار- عاطفی- شعر- قصار-حرف -
جایی برای تنهایی

جایی برای تنهایی

داستان عاشقانه. پند اموز . حکیمانه . خنده دار- عاطفی- شعر- قصار-حرف -

طناب شیطان

 

مردی کنار بیراهه ای ایستاده بود.


ابلیس را دید که با انواع طنابها به دوش درگذر است.


کنجکاو شد و پرسید: ای ابلیس ، این طنابها برای چیست؟

 

 

 

جواب داد: برای اسارت آدمیزاد.


طنابهای نازک برای افراد ضعیف النفس و سست ایمان ،


طناب های کلفت هم برای آنانی که دیر وسوسه می شوند.


سپس از کیسه ای طناب های پاره شده را بیرون ریخت و گفت:


اینها را هم انسان های باایمان که راضی به رضای خدایند و اعتماد به نفس داشتند، پاره کرده

اند و اسارت را نپذیرفتند.
 


مرد گفت طناب من کدام است ؟


ابلیس گفت : اگر کمکم کنی که این ریسمان های پاره را گره زنم،


خطای تو را به حساب دیگران می گذارم …


مرد قبول کرد .


ابلیس خنده کنان گفت :


عجب ، با این ریسمان های پاره هم می شود انسان هایی چون تو را به بندگی گرفت

نظرات 1 + ارسال نظر
دلارام پنج‌شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:19 ق.ظ http://delaram360.blogsky.com

این تویی که راه را بیراه می کنی
ورنه من همه جا حضورم راه و بیراهه ندارم (خداوند اینگونه شاید می گوید)


گاهی چه راحت افسار مندازیم دور گردن خود و شیطان را می کنیم حافظ این اسارت

دلا غافل زسبحانی چه حاصل
مطیع نفس شیطانی چه حاصل
بود قدر تو افزون از ملائک
تو قدر خود نمی دانی چه حاصل


ممنونکه نظر دادی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد