-
هنوز زنده ام
شنبه 27 فروردینماه سال 1401 09:11
سلام هنوز زنده ام
-
بیت المقدس.
جمعه 6 بهمنماه سال 1396 12:36
سنگ بارانش میکنم کسی که تورا اشغال کند تو بیت المقدس منی. #محمد_امامی @mahyarpoem
-
عمر گران میگذرد ...
جمعه 6 بهمنماه سال 1396 02:06
سلام بعد مدتها برگشتم خیلی از دوستانم یا وبلاگشونو رها کردند یا حذف کردند مثل شهر جنگ زده کسی نیست تو دوستام یدونه ماه مونده فقط خاطرات زیادی داره اینجا برام هشت سال خاطره مقدس یکی بود همیشه نظر میداد همیشه هوامو داشت همیشه نقد میکرد کارهامو و میگفت ی روز ادم بزرگی میشی میگفت بهم سر بزن اما خودش وبلاگشو حذف کرده و...
-
غدیر
سهشنبه 30 شهریورماه سال 1395 05:34
عیدتان مبارک
-
سبقت ممنوع
دوشنبه 4 مردادماه سال 1395 03:03
-
تایتانیک
جمعه 1 مردادماه سال 1395 06:58
-
کلاغ قصه
یکشنبه 27 تیرماه سال 1395 02:42
-
تکرار
پنجشنبه 10 تیرماه سال 1395 14:28
-
مرد پائیز
چهارشنبه 9 تیرماه سال 1395 15:38
-
موج
سهشنبه 4 خردادماه سال 1395 06:07
جنگ که تمام شد یکی با موج موهای زنش می رقصید یکی موج رادیو را تنظیم میکرد و دیگری فقط موجی شده بود .
-
حماقت
پنجشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1395 02:17
-
تتو
شنبه 26 دیماه سال 1394 16:26
-
عشغ
چهارشنبه 23 دیماه سال 1394 16:42
-
sa'at
شنبه 19 دیماه سال 1394 14:06
-
میخ...
شنبه 12 دیماه سال 1394 15:32
-
نام تو
شنبه 12 دیماه سال 1394 14:53
-
عطر خدا
یکشنبه 6 دیماه سال 1394 13:08
به گذشته که نگاه میکنم خوب بود او بود من بودم پدر هم زنده بود من حرف میزدم او میخندید و پدر هم خوشحال بود اشپزی اش در خانه ی ما از همه بهتر بود او هر شب دعا می پخت سر سفره عشق اول برای ظهور بعد برای من بعد پدر بعد همسایه ها بعد ابی مینوشید گلویی تازه میکرد ذکری میگفت دست بر زانو میگذاشت یا علی میگفت بلند میشد وقتی...
-
پسر نوح و دختر هابیل
شنبه 5 دیماه سال 1394 13:51
پسر نوح به خواستگاری دختر هابیل رفت. دختر هابیل جوابش کرد : نه ! هرگز همسری ام را سزاوار نیستی ، تو با بدان بنشستی و خاندان نبوتت گم شد... تو همانی که بر کشتی سوار نشدی و خدا را نادیده بگرفتی و فرمانش را و به پدرت پشت کردی ، به پیمانش و پیامش نیز ... غرورت ، غرقت کرد و دیدی که نه شنا به کارت آمد و نه بلندی کوه ها !...
-
کنار همدیگه...
چهارشنبه 2 دیماه سال 1394 14:58
-
یلداتون مبارک
سهشنبه 1 دیماه سال 1394 11:28
-
مونالیزا
یکشنبه 15 آذرماه سال 1394 11:27
-
آقا
جمعه 8 آبانماه سال 1394 23:07
من اونقدری گناه کردم که هرشب بیم ان دارم بمیرم رو زمین اما سر از دوزخ بلند ارم تو میدانی که می اید چه میدانی تو از فردا که از شاید سخن گفتی اقا قطعا میاد فردا اقا قطعا میاد اما هنوز انگار زمانش نیست تمام دنیا اشوبه اگه بیاد امانش نیست الان میبینی هر جایی دارن اهسته جون میدن یه بچه رو لب ساحل تو غزه رود خون دیدن اقا...
-
Period
سهشنبه 21 مهرماه سال 1394 00:33
سلام گاهی اونقدر قوی هستی که دنیا رو برده ات میبینی اما گاهی وقتا ... بچه که بودم عالی بود عالی اما حالا دوست دارم بمیرم و نباشم میفهمید بمیرم دوستانی که باهام بودن یکی یکی رفتن یکی امریکا یکی کانادا یکی ارشد تهران یکی ازدواج یکی بچه اما من دلخوشم به رفتن به سفره خونه و اهنگ گوش دادنام هی ... یه دوستی داشتم خبر...
-
مثنوی
سهشنبه 24 شهریورماه سال 1394 18:10
دست من نیست که این شعر خودش می آید تو بخندی مثنوی خواهم گفت (4 روز گذشته و هرروز یه شاخه گل رز)
-
کابوس
دوشنبه 23 شهریورماه سال 1394 04:23
هر شب که از خواب میپرم به این امیدم که کنارم روی تخت تو باشی ابی بنوشم و با بوسه ای گرمت کنم با دست های خود لای گندم زار موهایت شوم و نوازششان کنم تا ارام شوم اما هر بار که از خواب میپرم جای خالیت مرا یاد کلاغ های روی مترسک مزرعه کناری می اندازد و این کابوس شبهای بعدم میشود عرق میکنم بی انکه ابی بنوشم قرص میخورم و تلخ...
-
وقتی دلت میگیرد...
شنبه 20 تیرماه سال 1394 11:26
-
شب زفاف
سهشنبه 16 تیرماه سال 1394 17:26
بی تو مردانه ترین ساعت عمرم پوچ است شب اول تو نباشی همه عمرم پوچ است
-
بغض
شنبه 6 تیرماه سال 1394 13:54
خوب است وقتی نفست در نمی آید کسی حرفهای بغض شده در گلویت را جایی نوشته باشد میخوانی و بغضت میترکد.......
-
دارم شماره ات را ...
شنبه 30 خردادماه سال 1394 16:33
دارم شماره ات را هرروز وقت و بی وقت زنگ میزنم اما خاموش بوده گوشیت سر درد های بی وقت هر روز میزنه سر هر روز قرص و شربت یک سر بزن به گوشیت زخم شد زبون اقوام بس نیش ازم گرفتند این مارهای استین خوردند و سیر نگشتند از من شماره ات را یک سر بزن به گوشیت من با پیام رفیقم از بس تو را ندیدم هی میزند بهت سر یک سر بزن به گوشیت...
-
حاجی
پنجشنبه 7 خردادماه سال 1394 06:41
یکی با دست خالی رفت یکی با دست پر برگشت یکی حاجی شد و تسبیح یکی با دست گل برگشت جای مهر رو پیشونیش شده دسته چک و دستش یکی با قبض گازی که تو والفجر شد بهش ترکش یکی داخل تابوتش با استخون میگه هستم یکی پشت در دفتر به منشیش میگه من خستم یکی از پشت خنجر زد یکی از رو به رو تیر خورد یکی با تشنگی جون داد یکی تا میتوانست خورد...